تعطیلات نوروز93
امسال نوروز از 28 اسفند شوش بودیم برا ایلیا بد نبود همش به گشت وگذار بود
سفره هفت سین زن عمو آرزو اولین هفت سین ایلیا
از روز شنبه هم همش دشت وصحرا و تفریح و هوای عالی
بیشه عباس آباد نزدیک حمید آباد شوش که رفتیم بابایی می خواست بره ای بگیره که با ایلیا عکسی بگیره سر خودش به صورت ایلیا خورد عزیزم چه گریه ای میکنه
اینم عکسای گشت و گذرای ایلیا در مزارع کاهو و خیار و گندم
8 فروردین ایلیا در 5 ماهگی و 5 روزه گی برای اولین بار به روی شکم غلت زد به اصطلاح خودمون چپی کرد دیگه از اون موقع تا درازش می کنیم سری بر می گرده بعضی وقتا تو خوابم بر می گرده ولی از سمت راست نمی تونه برگرده فقط از سمت چپ میره رو شکم
اینم ایلیا و رضا گله دار پسر آجی مژگان اولین نوه عمه شمسی که تقریباً ایلیا3 ماه و 4 روز ازش بزرگتره
اینم گوسفند عقیقه ایلیا که 12 فروردین بابایی زحمتش رو کشید براسلامتی ایلیا خرید که زحمت خریدش افتاد با شوهر آجی سمیرا وزحمت تقسیمش با زن عمو ثریا
اینم کوچکترین فرزند ایزدی ها پسر عمو رحمان 10 فروردین به دنیا اومد ایلیا 5 ماه و 1 هفته ازش بزرگترها
ان شا ا... همه بچه ها سالم و صالح و زیر سایه پدر و مادر بزرگ شن
آمین